تاريخچه علم الکترونيک از آغاز قرن بيستم
- اشعه هاي کاتدي و کشف الکترون اگر جه بسياري از فيزيکدانان قرن 19 ميلادي مانند فارادي، بر پايه علم شيمي و پديده هاي مشاهده شده در الکتروليز متقاعد شده بودند که جريان الکتريکي شامل شاري از ذرات باردار است ، اما هنوز طبيعت اين بارها معلوم نشده بود. حتي براي اين مسأله ابتدايي که بار ذرات مثبت بود يا منفي جواب دقيقي وجود نداشت.پاسخ اين سوالها و همچنين چگونگي ساختار اوليه مواد بايک سري آزمايشات معلوم شد که آغاز آنها بررسي تخليه الکتريکي در لامپهاي خلع بود. با گذشت زمان مجموعه اي از اکتشافات انجام شد که منجر به انقلاب تکنولوژيکي در قرن بيستم شد. · William Crookes(1832-1919) وي که در کودکي ثروت بزرگي را به ارث برد ، تمام تحقيقات خود را در آزمايشگاه خصوصي انجام داد.تحقيقات او در زمينه تخليه بار در گازها – که در پي اختراع لامپ اشعه کاتدي توسط Pluecker و Hittorf انجام شد – و همچنين مشاهداتش در مورد اشعه کاتدي و فضاي تاريک درکاتد، در نهايت منجر به کشف اشعه ايکس و الکترون گشت. از ديگر اختراعات .Crookes راديو متر بود که بر تيوري جنبشي در گازها تآکيد مي کرد. او بطور کنجکاوانه اي از معتقدان به نيروهاي فرا طبيعي بود و در دهه 1870 مدعي شد که صحت پديده هاي مربوط به توانايي هاي ذهني را ثابت کرده است.بعد ازمدتي او درگير جنبش عرفاني شد و اسنادي مبني بر دور کردن شياطين و پليدي ها توسط وي موجود مي باشد. در سال 1897 از طرف ملکه ويکتوريا( که خود از علاقه مندان به نيروهاي فرا طبيعي بود) به مقام نجيب زادگي ترفيع پيدا کرد و در سال 1909 به عنوان رييس انجمن دربار برگزيده شد. · Karl Ferdinand Braun (1850-1918) زماني که در پست رياست انستيتو فيزيک وهمچنين استادي فيزيک در دانشگاه استراسبورگ بود موفق شد اولين نوسان سنج لامپ اشعه کاتدي که در حال هدايت شاري از الکترونها به يک صفحه فلورسنت بود را نشان دهد که اين امر خبر از نزديک بودن ساخت صفحه هاي نمايش تلويزيون مي داد.هر چند که امروزه کمتر از او ياد مي شود ، اما او سهم بزرگي در پيشرفت الکترونيک داشت اوپي برد که يکسو سازي در يک پيوند کريستال/ فلزي رخ مي دهد و اين کشف بعدها منجر به مطرح شدن گيرنده هاي کريستالي شد. در سال 1899 او تزويج سلفي غير تخليه اي را براي آنتن ها و همچنين آنتن پرتو مستقيم را مطرح کرد. او در سال 1909 به همراه Guglielmo Marconiموفق به دريافت جايزه نوبل شد. هنگامي که امريکا وارد جنگ جهاني اول شد ، او براي درخواست حق ثبت يکي از اختراعاتش به نيو يورک رفته بود.پيش از پايان جنگ ، او به عنوان يک دشمن بيگانه توقيف شد و پس از مدتي مرد. · Wilhelm Conrad Roentgen (1845-1923) او که رييس انستيتو فيزيک و رييس بازنشسته دانشگاه Wurzburg بود،در سال 1895 کشف کرد که بعضي تشعشعات ناشناخته ناشي از لامپ تخليه مي تواند موجب شود تا کريستال از خود نور (فلورس) پخش کند. او همچنين کشف کرد که اين تشعشعات مي توانند از اجسام جامد عبور کنند و بر کاغذ حساس عکاسي تاثير بگذارند.او که تنها کار مي کرد و پنهانکاري زيادي در کار خود داشت تحقيقات خود را به پايان رساند و هشت هفته بعد کشف خود را به طور رسمي اعلان کرد.در سال 1896 پس از اينکه صحت علمي و پزشکي تحقيقاتش معلوم شد ، کشف او به طور رسمي در دنيا منتشر شد. درطي چند هفته بعضي بيمارستانها اشعه ايکس را به کار گرفتند. پس از مدتي Roentgen به يکي از مشهور ترين دانشمندان دنيا مبدل گشت.او افتخارات زيادي را کسب کرد، از جمله جايزه اول نوبل در فيزيک و همچنين مقام نجيب زادگي ( که البته او از قبول اين مقام امتناع کرد). · Joseph John Thomson (1856-1940) او که فرزند يک کتاب فروش منچستري بود در چهارده سالگي وارد کالج شد و در بيست و هشت سالگي به عنوان عضوي از انجمن سلطنتي انتخاب گشت و به مقام استادي آزمايشگاه Cavendish گماشته شد.کشف بزرگ او در سال 1897 و در طي درس بررسي اشعه هاي کاتدي رخ داد.Thomson مدارک قانع کننده اي ارانه کرد که نشان مي داد اشعه ها شامل ذرات باردار هستند.او نسبت بار به جرم را اندازه گيري کرد و توانست تخمين بزند که اين جرم حدود 1800/1 جرم انم هيدروژن است.او با کشف الکترون جايزه نوبل را در سال 1906 دريافت کرد و دو سال بعد به مقام نجيب زادگي ترفيع داده شد. رادر فورد (Rutherford ) در باره Thomson مي گويد:"او متشعشع ترين لبخند را دارد... هنگامي که در بحث کسي را شکست مي دهد." · Robert A. Milikan (1868-1953) کارش را به عنوان استاد ادبيات در کالج Oberlinشروع کرد ولي پس از مدتي براي اينکه درآمد بيشتري کسب کند پذيرفت که به تدريس فيزيک بپردازد. پس از مدتي يک کمک هزينه تحصيلي دررشته فيزيک در کلمبيا را پذيرفت ، دوباره به اين علت که اين بهترين پشتيباني مالي براي او بود.کار دانشگاهي اودر دانشگاه شيکاگو در ابتدا فقط شامل تدريس بود و او تا نزديک چهل سالگي به تحقيق جدي نپرداخت.سپس در سال 1906 او پيشرفتهايي درآزمايش Thomson حاصل کرد که منجر به ساخت دستگاهي شد که بار الکترون را به دقت اندازه گيري مي کرد.نتايجي که او بدست آورد در سال 1910 منتشر شد و آخرين شبهه در مورد تيوري اتمي مواد برطرف شد.در سال 1914 او نتايجي را منتشر کرد که بخواطر آنها جايزه نوبل را دريافت کرد: تعيين اندازه دقيق ثابت پلانک با استفاده از اثر فوتوالکتريک که بازبيني کننده نظريه اثر فوتوالکتريک Einstein در سال 1905 و طبيعت کوانتومي نور بود. 2-تلگراف بي سيم ماکسول در سال 1865 تيوري اي رامنتشر کرد که در آن الکتروديناميک ،(magnetodynamics) الکتريسيته القايي و فيزيک نور را به هم مربوط ساخت . در آن زمان اين تيوري بطور گسترده مورد پذيرش واقع نشد. با وجود اينکه ماکسول يک محقق ماهر بودولي در چهارده سال باقي مانده عمرش تلاش نکرد تا وجود امواج الکترو مغناتيس را که در تيوريش پيشبيني کرده بود ثابت کند.با اين حال دانشمند مشهور آلماني von Helmholtz که به تيوري ماکسول ايمان داشت ، شاگردش Hertz را به تلاش براي توليد و کشف تابش هاي الکترو مغناتيس ترغيب کرد. تلاشهاي Hertz سرآغازي براي ارتباطات بي سيم شد. Heinrich Rudolf Hertz (1857-1894) او که استاد فيزيک Karlsruhe Polytechnic بود ،اولين فري بود که امواج راديويي را در محيط آزمايشگاه پخش و دريافت کرد.در بين سالهاي 1885 تا 1889 ، او با استفاده از spark discharges به توليد امواج الکترومغناطيسي مي پرداخت.تشعشع کننده اي که هرتز ساخته بود شامل دو ميله برقگير يکنواخت بود که بين آنها يک فاصله احتراقي بود و صفحات خازني در انتهاي آنها قرار داشتند.گيرنده او در واقع يک حلقه اي از سيم بود که سوراخ کوچکي در داخل آن بود. هنگامي که تشعشع کننده ( رادياتور) تخليه الکتريکي مي شد جرقه کوچکي در اين سوراخ ديده مي شد. Hertz در سن سي و شش سالگي بطور ناگهاني به خاطر يک تومور مغزي مرد، بدون اينکه بفهمد مخابره امواج در فواصل طولاني امکان پذير بود. Edouard Eugène Désiré Branly (1844-1940) اعتبار او در فرانسه به خاطر اختراع تلگراف بي سيم است.در سال 1890، Branly استاد فيزيک دانشگاه کاتوليک در پاريس ، کشف کرد که براده هاي نرم روي و نقره که در معرض يک ميدان ارسال جرقه قرار مي گيرند ، به هم مي چسبند و موجب افزايش رسانايي مي شوند که از اين خصوصيت مي توان براي شناسايي وجود مخابره امواج استفاده کرد.Branly مخابرات راديويي را از آزمايشگاه فراتر برد و ارسال و دريافت امواج را در فواصل زياد ممکن ساخت. · Guglielmo Marconi ( 1874-1937 ) او که در امتحانهاي ورودي آکادمي علوم دريايي ايتاليا و همچنين دانشگاه بولوگنا مردود شد اما به واسته يکي از دوستان خانوادگي اجازه شرکت در کلاسهاي درس و آزمايشگاههاي دانشگاه را پيدا کرد.در سال 1896 و در سن بيست و دو سالگي او يک سيستم مخابره راديويي را به ثبت رسانيد. درسالهاي بعد او تعداد قابل توجهي از اختراعاتش و همچنين طراحي هاي جديدي از سيستم هاي مخابره (که قبلا ساخته شده بودند ) را عرضه کرد. در سال 1901 Marconi موفق شد سيگنالهايي که از آنسوي اقيانوس اطلس مخابره مي شدند را دريافت کند.دور از انصاف نيست اگر گفته شود Marconi به تنهايي در طي چند دهه پيشرفتهاي زيادي در مخابرات راديويي بوجود آورد. کمپاني دورنگاري ( تلگرافي ) بي سيم Marconi در مدت کوتاهي شبکه اي از ايستگاههاي ساحلي براي ارتباط کشتيها در انگليس بر قرار کرد.براي مدتي بيشتر از يک دهه ، کمپاني مارکني از انحصار تجهيزات راديويي ساحلي بهره مند بود و از بستن قرارداد با Lioyds ( بزرگترين شرکت بيمه انگليسي ) براي بيمه کردن کشتي هايي که از تجهيزات اين شرکت استفاده مي کردند امتناع مي ورزيد. مارکني در سال 1909 جايزه فيزيک نوبل را دريافت کرد

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:,
ارسال توسط امیر عیوضی